English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (921 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Form without substance . U صورت بدون معنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
insignificantly U بطور ناچیز بدون داشتن معنی
Their eyes met. U آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
thesauruses U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesaurus U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
faceless U بدون صورت
salade U کلاه خود سبک قرن 51 بدون زره صورت
sallet U کلاه خود سبک قرن 51 بدون زره صورت
Type cable U چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
naturally aspirated engine U موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
acceptation U قبول معنی عرف معنی مصطلح
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
signify U معنی دادن معنی بخشیدن
signifies U معنی دادن معنی بخشیدن
signifying U معنی دادن معنی بخشیدن
LUT U مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
irrational U بی معنی
significance U معنی
definition U معنی
irrationable U بی معنی
dulls U بی معنی
meaningless U بی معنی
unmeaning U بی معنی
implication U معنی
meaning less U بی معنی
synonymous U هم معنی
signification U معنی
pointless U بی معنی
of no significance U بی معنی
implications U معنی
semantics U معنی
rigmaroles U بی معنی
rigmarole U بی معنی
frothy U بی معنی
translation U معنی
innuendo U معنی
innuendoes U معنی
innuendos U معنی
dumb U بی معنی
dumber U بی معنی
dumbest U بی معنی
neer do well or well U بی معنی
drift U معنی
tosh U بی معنی
to explain away U معنی
abstracts U معنی
abstract U معنی
drifted U معنی
drifting U معنی
drifts U معنی
purporst U معنی
equipollent U هم معنی
purports U معنی
fool begged U بی معنی
effect U معنی
dulled U بی معنی
duller U بی معنی
witless U بی معنی
dull U بی معنی
purported U معنی
hokum U بی معنی
meaningfully U پر معنی
purport U معنی
meaningful U پر معنی
effecting U معنی
meaning U معنی
purporting U معنی
effected U معنی
abstracting U معنی
intendment U معنی
significant U پر معنی
definitions U معنی
insensate U بی معنی
significantly U پر معنی
dulling U بی معنی
meanings U معنی
dullest U بی معنی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
fandangle U چیزبی معنی
meanings U معنی دار
inept U ناجور بی معنی
punctual U معنی دار
fallal U چیزبی معنی
significative U معنی دار
meaning U معنی دار
to bear a meaning U معنی دادن
amphibolic U دارای دو معنی
to this effect U باین معنی
torpe U معنی مجازی
that is to say U بدین معنی که
intent U معنی منظور
figurative sense U معنی مجازی
suggesting a meaning U افاده معنی
meaningfully U معنی دار
meaningful U معنی دار
significant figure U رقم با معنی
twaddle U سخن بی معنی
scat U اواز بی معنی
purports U معنی دادن
grammatical sense U معنی دستوری
insignificance U بی معنی گری
affirmative U به معنی "بله "
synonyms U واژه هم معنی
fall into place U معنی گرفتن
synonym U واژه هم معنی
jade U مرد بی معنی
Anglo- U پیشوند به معنی
parexcellence U بتمام معنی
ideas U مقصود معنی
idea U مقصود معنی
polysemous U بسیار معنی
semantics U معنی شناسی
meanest U معنی داشتن
abstract noun U اسم معنی
moral U پند معنی
purport U معنی دادن
ambiguity U گنگی معنی
sementem U معنی ساده
purported U معنی دادن
modification U تصرف در معنی
purporting U معنی دادن
ambiguities U گنگی معنی
opposite meaning U معنی متضاد
opposite meaning U معنی وارونه
pith U پر معنی وعمیق
frothily U بطوربی معنی
jargon U سخن بی معنی
ASH U معنی این لغت چیست ؟
pregnantly U بطور پر معنی
absurd U مزخرف بی معنی
inutility U اوم بی معنی
intend U معنی دادن
intending U معنی دادن
by extension U باتعمیم معنی
by extension U بابسط معنی
insignificancy U بی معنی گری
mal U پیشوندی که معنی بد
intends U معنی دادن
significant U معنی دار
equivalent U مترادف هم معنی
blatherskite U سخن بی معنی
significantly U معنی دار
it does not make sense U معنی نمیدهد
dyed-in-the-wool U به تمام معنی
par excellence U به تمام معنی
lexical meaning U معنی لغوی
inexpessive U بی اثر بی معنی
anglo U پیشوند به معنی
literal sense U معنی لغوی
with out rhyme or reason . U بی معنی وقافیه
wastrel U ادم بی معنی
in letter and in spirit U ئر لفظ و در معنی
wish wash U سخن بی معنی
literal U معنی اصلی
meaner U معنی داشتن
sense U شعور معنی
mystic sense U معنی پوشیده
falderol U چیز بی معنی
falderol U کلمه بی معنی
fallal U کلمه بی معنی
sensed U شعور معنی
mean U معنی داشتن
neer do well or well U ادم بی معنی
trope U معنی مجازی
senses U شعور معنی
balderdash U سخن بی معنی
mystic sense U معنی رمزی
dead dog U ادم بی معنی
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
1postside
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1FIRST Team Number
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com